53

من به دنیا و هر چه در آن است اعتراض دارم

من به خاطرات بدون تو اعتراض دارم

چشمم به گرفته آسمان تو در تو

من به باران بدون تو اعتراض دارم

و نفسی که می پوشاند دیدگانم را

من به نفس های بدون تو اعتراض دارم

پر ز برف گشته کوچه ی ما گویا

من به سفیدیِ بدون تو اعتراض دارم

شرمنده ام زنده ام در فراق تو

من به تپش قلب خود اعتراض دارم

می گذرد شب های من با کابوس

من به خواب های بدون تو اعتراض دارم

منِ بی زار از لحظه های بدون تو

من به هرچه که مستمش نیستی اعتراض دارم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها